آخرین مطالب
امکانات وب
بازم تو مسیر برگشت به خونه از سرکار حسابی با هم بحث کردیم انقدر قدرتمند صحبت می کنه که حتی خوده من باورم می شه . چه کاری از دستم بر میاد وقتی تورو یجوری می نشونه سر جات که می گی خودم مقصرم من باید سکوت کنم آخر بی منطقیه محض . حرفش رو گوش کنم و بگم من سر کار نمی رم بمونم خونه که آقا بتونه تمرکز کنه به چه ضمانتی این کارو بکنم بشینم خونه شغلمو از دست بدم . آیا نجات بخشی هست . خدایا خداوندا خودت پناهم بده مقدمه...
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghamgintarinzan بازدید : 53
سال ۸۴ بود که پر از شور و هیجان جوانی بودم با آدمهای مختلفی آشنا شدم و در شوق تشکیل یک زندگی آرمانی نمی دونم چجوری شروع شد که با همسرم تصمیم به ازدواج گرفتیم البته که می دونم ولی بسیار مفصله ونمی خوام برگردم به قبل ازدواج . ولی زمانی شد که نگاه کردم دیدم ۲ سال از زندگیم گذشته و با سن ۲۶ سالگی در بزرگترین مشکلات زندگی غرق شدم . و اینگونه بود که شروع زندگیه تک نفره ولی دو نفره ی ما پا به یک دنیایه دیگه گذاشت مقدمه...
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghamgintarinzan بازدید : 69
شاید کمی بی انصافم ولی این روزا یعنی این سالها خیلی سخت می گذرد خیلی سخت. چجوری می تونم صبوری کنم چجوری می تونم تصمیم بگیرم چگجوری می تونم تغییر بدهم در خودم نمی بینم ترک کنم در خودم نمی بینم برای همیشه بذارم برم
مقدمه...ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghamgintarinzan بازدید : 107
امروز طبق معمول همیشه سرکار با کوله باری از فکرو خیال سنم روز به روز داره بالاتر می ره و من به هیچکدوم از آرمانهام نرسیدم .درست ده سال هست این زندگی به همین منوال پیش میره . همسری که شغلی نداره و ترس مقدمه...ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghamgintarinzan بازدید : 107
وقتی تمامه برنامه ریزیاتو می ریزه بهم و اسمشو می ذاره وظیفه ی منه من باید تامین کنم اما ۸ ساله که هیچ کاری نکرده من تحت فشارم چه باید بکنم از این زندگی متنفرم متنفر حالم بهم می خوره از اینکه اینجوری داره پیش می ره بی میل و انگیزه مقدمه...
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghamgintarinzan بازدید : 92